1. کفر:«و ما یهلکنا الا دهر»؛(جاسیه،24)= ماتریالیسم: لذت فقد در دنیا.2. شرک:«یعبدون من دون الله»(یونس،18).3. فرزند انگاری برای خدا:« المسیح ابن الله»،(توبه، 3)4. فرشته دختران خدا:«نجم، 27).5. فرزند خوانده را فرزند خواهی دانستند «و ما جعل ادعیاکئم ابنائم»؛ 6. طلاق ایلاء و ظهار.(مجادله، 2). 7. ربا خوری:«الذین یأکلون الربا...»؛(بقره، 275).مانند کسی است که شیطان مس نماید.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدیزید پسر معاویه پسر ابوسفیان فرزند حرب فرزند امیه اموی دمشقی میباشد.
ذهبی میگوید: او فرمانده لشکر در جنگ قسطنطنیه بود و در میان لشکریان او افرادی همچون ابو ایوب انصاری وجود داشت.
پدرش او را به ولایتعهدی پس از خود برگزیده بود و بعد از مرگ پدرش، در حالی که تنها سی و سه سال سن داشت، در ماه رجب سال شصت هجری حکومت را به دست گرفت. و دوران حکومت او کمتر از چهار سال دوام آورد.
یزید جزو کسانی است که نه او را دوست میداریم و نه او را دشنام و سب میدهیم و همچون او در میان خلفای اموی و عباسی و حتی ملوک الطوایفی بسیاراند بگونهای که کسانی هستند به مراتب از یزید بدتر بودند. تنها چیزی که مساله یزید را بزرگ جلوه داده است، این است که او بعد از وفات پیامبر ص این مسئولیت را به عهده گرفته است، یعنی پس از چهل و نه سال از وفات پیامبر ص که خیلی نزدیک به عصر ایشان میباشد که حتی برخی از صحابه هنوز زنده بودند مانند عبد الله بن عمر که او از یزید و پدرش و حتی پدر بزرگش به مراتب شایستهتر و لایقتر به خلافت بود!!
یزید دولت خود را با به شهادت رساندن حسین بن علی م آغاز نمود و با واقعه حره نیز آن را به پایان رساند. بدین خاطر مردم با او دشمنی میکردند و عمرش دوام نیاورد، و در این اثنا و بعد از شهادت حسین t بارها علیه او قیام کردند، مانند قیام مردم مدینه و قیام عبد الله بن زبیر و...([1]).
شیخ الاسلام ابن تیمیه (:) در باره یزید بن معاویه چنین میگوید: مردم درباره یزید به سه گروه تبدیل شدهاند، دو گروه تندرو، و یک گروه میانه رو.
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدنسبت دين و ايدئولوژي
در باره نسبت دين و ايدئولوژي بحث هاي پيچيده و بسياري شده است ولي از يک نکته بسيار مهم نبايد غفلت کرده و آن اين که ايدئولوژي نماينده علم محدود بشري و دين نماينده وحي و علم و حکمت بي پايان الهي است.
محقق انديشگر علي اکبر رشاد درباره نسبت دين و ايدئولوژي مي گويد: «بهتر آن است که از اصطلاح ايدئولوژي در باب تبيين مفاهيم اسلامي بهره نگيريم. چه ممکن است هر چه تلاش کنيم ، باز هم از شبهات و بارهاي منفي آن رهايي نيابيم و برداشت منفي از ايدئولوژي به دين تسري کند. دين نيز کاربرد ايدئولوژي به مفهوم صحيح آن دارد، اما دين در ايدئولوژي خلاصه نمي شود، که بحري را در کوزه اي نمي توان گنجاند
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدمولفه هاي سياست در قرآن و علوم سياسي
اکنون از چشم اندازي ديگر يعني از چشم انداز علوم سياسي به امر سياست و حکومت و يا در حقيقت به مولفه هاي بنيادين سياست و حکومت در قرآن نظري مي افکنيم تا دريابيم آيا اين مولفه ها در قرآن يافت مي شود يا نه.
در علوم سياسي ، سياست چنين تعريف شده است: «سياست عموما به مفهوم عمل اخذ تصميم و اجراي آن براي کل جامعه است. پس در سياست عمل ، عامل و موضوع عمل وجود دارد. عامل عمل سياست حکومت يا نهادهاي تصميم گيري و اجرايي دولت هستند. موضوع عمل ، گروه ها، افراد و بخش هاي مختلف جمعيت اند.
دولت براي اخذ تصميم و اجراي تصميمات به عنوان سياست ، نيازمند قدرت و توجيه قدرت يعني اقتدار، مشروعيت و ايدئولوژي است. قدرت نيز داراي منابع گوناگوني است.» در تعريف حکومت اين چنين آمده است: «در حکومت هم به معني عمل حکم راندن و هم به معني مجموعه نهادهاي مجري احکام به کار مي رود. کار ويژه هاي اصلي حکومت ، وضع قوانين و اجراي آنهاست.»
بعد از مراجعه به قرآن متوجه مي شويم که همه مولفه هاي سياست در قرآن يافت مي شود که به طور خيلي مختصر به آنها اشاره مي شود:
1
مباني حکومت ديني در قرآن
اکنون به قرآن بر مي گرديم و نظرش را درخصوص مساله سياست و حکومت جويا مي شويم. قرآن از ذکر هيچ اصل و معيار مهمي که به خوشبختي جامعه بشري مربوط مي شود مانند حکومت و اقتصاد کوتاهي و غفلت نکرده است ، ولي براي کشف اين اصول و معيارها به ژرف بيني و تدبر در آيات قرآني نياز داريم. (انعام 38)
به همين دليل بايد گفت نظريه پردازي در باب اثبات امر سياست و حکومت در قرآن ابعاد گسترده اي دارد و خواهان تامل و پژوهش عميق در آيات و واژه ها و از همه مهمتر شناخت جهان بيني قرآني و مراجعه به تفاسير است تا اصول و مباني مساله سياست و حکومت به دست آيد. پس نخستين گام در شناخت و بررسي اصول و مباني سياست و حکومت ، شناخت و بررسي واژه ها و آياتي است که بر ربوبيت تکويني و ربوبيت تشريعي الهي تاکيد مي کنند. بدون شناخت ژرف اين آيات که نشانگر جهان بيني قرآني است ، ورود و پژوهش در امر سياست و حکومت براي هميشه ناتمام خواهد ماند. ما تنها به نقل بخش کوچکي از آياتي که به ربوبيت تکويني و تشريعي الهي دلالت مي کنند اکتفا مي ورزيم. آيات دسته اول بر ربوبيت تکويني و آيات دسته دوم بر ربوبيت تشريعي دلالت دارند:
1- خدا خالق هر چيز است (رعد/ 16) «خداي ما کسي است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشيده و سپس هدايت کرده است.» (طه / 50)
2- همانا خدا به هر چه خواهد حکم کند.» (مائده / 1)
مفهوم رب و جايگاه ربوبيت در قرآن
مطالب خودراباشوق وبرای هماسه آفرینی بخوانیدسياست و حکومت در قرآن
منبع:روزنامه جام جم
مضمون اجتماعي وحي
سکولارها سعي مي کنند دين را فاقد جنبه سياسي معرفي کنند. اثبات اين قلمرو بسيار مهم نشان مي دهد که دين جنبه عمومي و اجتماعي دارد و به امور فردي و عبادي به زعم آنان محدود نمي شود. در اين مقاله و در رد مدعاي اسکولارها به بحث و بررسي و اثبات قلمرو سياسي دين از ديدگاه قرآن کريم مي پردازيم.
رسالت و زمامدارى
سياست و حكومت در قرآن كريم از موضوعاتى است كه بسيارى از صاحب نظران و قرآن پژوهان را به ديدگاه هاى متفاوت و گاه متعارض كشانده است. اين مسأله از جمله بحث هاى مهم ((رابطه دين و دولت)) است كه در كتب آسمانى و اديان الهى مورد توجه قرار گرفته است.مقاله حاضر ضمن اشاره به ديدگاه هاى عمده درباره رابطه ميان ((رسالت و زمامدارى)) آيات قرآنى در باب سياست و حكومت را طبقه بندى مى كند و نمونه هايى از حكومت هاى الهى را در قرآن كريم نشان مى دهد و به ويژگى هاى آنها اشاره مى كند.
سخن از سياست و حكومت در قرآن كريم بسيار دشوار است, چه اين كه موضوع سياست در كتاب مقدس مسلمانان در ميان متفكران و صاحب نظران در حد اثبات و انكار كلى است; برخى همه اين كتاب آسمانى را حكومتى و مربوط به امور اداره انسان و جوامع بشرى دانسته اند و برخى يكسره آن را غيرسياسى خوانده اند. چنين اختلافى در انظار در يك موضوع به ندرت بروز مى كند, اما از آن جا كه چنين موضوعى به رابطه ((دين و دولت)) تعلق دارد, همواره در كانون توجه قرآن پژوهان و سياست شناسان قرار داشته است.
نوشتار حاضر درصدد بيان ديدگاه هاى مختلف درباره قرآن و حكومت و يا به صورت پاسخ به يك سوال مشخص تر, به دنبال تبيين ديدگاه ها در موضوع رابطه نبوت و امامت به معناى زمامدارى و رهبرى است; سپس از منظرى سياسى, محتواى آيات الهى را مورد تجزيه و تحليل و دسته بندى قرار مى دهد و نمونه هايى از حكومت الهى در قرآن را ارائه مى كند.
در مقدمه بحث لازم است به يكى از مفاهيم كليدى قرآن كريم اشاره كنيم و آن ((فترت)) است كه از ديدگاه سياسى در قرآن كريم قابل تأمل مى باشد. اين اصطلاح تنها يك بار در آيه شريفه ((يا أهل الكتاب قدجاءكم رسولنايبين لكم على فتره من الرسل)).(2) به كار رفته است. اصل آن از ((فتر)) به معناى ((ضعف در چيزى))(3) و نيز ((سستى و ضعف بعد از قدرت و شتاب))(4) است.
((دوران فترت)) به دوره قبل از بعثت انبياى الهى اطلاق مى شود(5) كه حركت, شدت و قدرتى كه از دعوت الهى, مجاهدت ها و اصلاحات انبياى قبلى ايجاد شده, فروكش كرده و به ضعف و سستى و سكون گراييده است. ((دوره فترت)) قبل از پيامبر اسلام را به دوران جاهليت و انحراف اديان الهى نه تنها در جزيره العرب بلكه در سراسر جهان مى توان اطلاق كرد. در مقابل دوره فترت , دوران انبيا و پيامبران الهى كه دوره اتصال وحى الهى و عصر تنزيل است, قرار دارد. در اين دوران درخشان و مشعشع جوامع انسانى شاهد شكل گيرى شرايع جديد و حكومت هاى الهى هستند; بر اين اساس مى توان ادوار تاريخى جوامع بشرى را به دو بخش عمده تقسيم كرد: 1ـ دوره فترت; 2ـ عصر تنزيل.
در مورد وظايف مردم در قبال شرايع الهى در دوره فترت و نيز آغاز و پايان اين دوره, بحث هاى زيادى مطرح مى شود: آيا از زمان اتمام عمر يك پيامبر تا رسالت پيامبر بعدى, دوره فترت است يا انحراف در اديان الهى ملاك تشخيص فترت است؟ آيا بعد از رسول اكرم در تاريخ اسلام دوره فترت وجود داشته است يا اين كه قرآن كريم شامل همه نيازهاى انسان ها تا قيامت است و انحراف و تحريفى در آن نخواهد بود يا اين كه از ديدگاه شيعه زمين ـ هيچ گاه از حجت خدا (امامان معصوم عليهم السلام) خالى نمى ماند, از اين رو بعد از عصر پيامبر اسلام با وجود اوصياى الهى و ائمه دوازده گانه ديگر دوره فترتى نخواهد بود؟ و...
آنچه در تشكيل حكومت هاى الهى و ذكر تاريخ آنها در قرآن كريم قدرمتيقن است , عصر تنزيل است, يعنى دوره هايى كه وحى الهى بر انبيا نازل مى شده و بين زمين و آسمان اتصال برقرار بوده و خداى تعالى در اقتدار بخشى و نصرت مومنان به طور مستقيم دخالت مى كرده است. شواهد زيادى در قرآن كريم درباره تشكيل حكومت هاى الهى و امدادهاى غيبى به چشم مى خورد كه در ادامه به آنها خواهيم پرداخت.
نبوت و امامت
.: Weblog Themes By Pichak :.